تــــو ساده دل کندی ولی تقـدیر بی تقصیر نیسـت
کی با یه جمله مثل مـــن می تونه آرومـــت کنـــه
اون لحظه های آخــــر از رفتـــن پشیـــمونت کنه
دلگیرم از این شهر سرد , این کوچه های بی عبور
وقتی به من فکر می کنی حس می کنم از راه دور
آخر یه شب این گریه ها سوی چشامـــــو می بـره
عطرت داره ازپیرهنی که جا گذاشتـی می پــــــره
باید تـــ-ورو پیدا کنم هر روز تنــــها تر نــــــشی
راضی به با مــــن بودنت حتی از این کمـتر نشی
پــیدات کنم حتی اگه پـــــروازمو پــرپــــر کنی
محکم بگیـرم دستــــتو احساســـمو بــــــاور کنـی