دو عاشق دور از هم اما باهم

دوستت دارم تنها بهانه واسه زندگی

دو عاشق دور از هم اما باهم

دوستت دارم تنها بهانه واسه زندگی

خزان سرد خاطره ... حرام من بهار شد

من از تو می‌‌نوشتم و کلام من بهار شد

زدم به سر هوای تو تمام من بهار شد

از آخرین نگاه تو به یاد کوچه‌ها وزید
خزان سرد خاطره ... حرام من بهار شد

به بوی بوسه‌‌های تو لبی به می‌‌ رسانده ام
ز عطر غنچه پر شده مشام من بهار شد

کنار چشمه‌ها همه دوباره پونه سر زده
ز ردّ پای یار خوش
حرام من بهار شد

به قاصدک بگو خبر رسیده گوش آفتاب
نداده‌ای به دست او پیام من بهار شد

تمام خانه را به شوق دیدنت تکانده ام
درآ که در جواب تو سلام من بهار شد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد