دو عاشق دور از هم اما باهم

دوستت دارم تنها بهانه واسه زندگی

دو عاشق دور از هم اما باهم

دوستت دارم تنها بهانه واسه زندگی

در فاصله لب هامان چالوس پیدا بود


تنها من و تو


شبیه طوفان بودیم


برهنه به دریا زدیم و


در فاصله لب هامان


چالوس پیدا بود
...
تنها من و تو


شبیه جنگل بودیم


دیوانگی از جنس علف


در چادری پر از گرگ و میش ماه


وحشی تر از همیشه دوستت دارم


دوستت دارم که رفته ای


رفته ای با شرق موهایت


جهان را پریشان کنی

تنها من


تنها تو


آزادی همین پریشانی است



 دوستت دارم
نظرات 1 + ارسال نظر
احمد-ا شنبه 5 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 04:12 ب.ظ http://ashianeheeshgh.blogsky.com/

سلام
یادمون باشه که بر نظرمان :
سلام
خودمونیم
نکنه
معنای
خدا حافظی
این " نــــذار برم " هم نباشه !!!
آخه
ما
یاد
گرفته ام که :

خدا حافظی
یعنی
«خدا تو را درحافظت خودش نگه دارد»

اسم و رسم آوریم تا دچار
شک و شهبه ی
شما
نشویم
علی ایحال ما معذرت می خواهیم
اما بعد :
همه چیز خوب بود اما
آزادی کجا و پریشانی کجا ؟! ( و من کجا و افسانه کجا (
آزادی را به معنای ، دیگه چیزی برای از دست دادن نداریم بدانیم و همه را از دست دادن بنویسم ؛ تا عشق! را به معنا رسیم !

حرف ها هم مثل آدمها هستند گاهی که باید بیایند ، نمی آیند یا آنقدر دیر می آیند ؛
که کار از کار گذشته
دیگر بس است...

خدا بازی ات را تمام کن...

من باختم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد