-
I´m left here alone so long
چهارشنبه 6 مهرماه سال 1390 20:51
I´m left here alone so long Alone only with memories of you The days with you are gone And all my luck and future too Thought our love would go on and on Now I can't believe that your´re gone Your love was a gift Let's go back to it When all I had was you And all you wanted was me When all your love was true And me...
-
با خود برد...
چهارشنبه 6 مهرماه سال 1390 19:49
با خود برد تمام قرارهایمان را، بادپاییزی. حالا من مانده ام و بی قراری هایم
-
نمی دانم چه می خواهم خدایا
چهارشنبه 6 مهرماه سال 1390 19:25
نمی دانم چه می خواهم خدایا ، به دنبال چه می گردم شب و روز چه می جوید نگاه خسته من ، چرا افسرده است این قلب پرسوز ز جمع آشنایان می گریزم ، به کنجی می خزم آرام و خاموش ... نگاهم غوطه ور در تیرگیها ، به بیمار دل خود می دهم گوش گریزانم از این مردم که با من، به ظاهر همدم و یکرنگ هستند ولی در باطن از فرط حقارت ، به دامانم...
-
عشق یعنی....
چهارشنبه 6 مهرماه سال 1390 18:36
عشق یعنی وقتی هزار دلیل برای رفتن هست، هنوز دنبال یه بهونهای.....که بمونی.!!! دوستت دارم مونا جونی
-
ܓ.✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿ پیراهنی که از تو به جای مانده ܓ.✿ܓ✿ܓ✿ܓ✿
دوشنبه 4 مهرماه سال 1390 01:53
پیراهنی که از تو به جای مانده... امــروز بـویــیدمش... عمــیق ِ عمــیق ؛ l و با هـر نـفس بـغــضم را سـنگین تر کردم ؛ و به یــاد آوردم که دیـگر ، ♥♥ سـهم دیگری و غمــت سـهم مـن . . .! دوستت دارم مونا جونی
-
انسان باش،
دوشنبه 4 مهرماه سال 1390 01:24
انسان باش، پاکدل و یکدل، زیرا گرسنه بودن، صدقه گرفتن و در فقر مردن بسیار قابل تحمل تر از پست بودن و بی عاطفه بودن است. ((چارلی چاپلین))
-
آخ که چقد دلم تنگ شده برات..
یکشنبه 3 مهرماه سال 1390 19:50
.✫¸.•°*”˜ ˜”*°•.✫..✫ ¸.•°*”˜˜”* °•.✫..✫¸.• °*”˜˜”*°•. ✫ ☻/ღ˚ •。* ♥♥ ˚ ˚✰˚ ˛★* 。 ღ˛° 。* °♥ ˚ • ★ *˚ .ღ 。 /▌*˛˚ ░░ ░░░░░░░░░D░O░3░E░T░░░D░A░R░A░M░░░░░░░░░░ ░ ░ ˚ ✰* ★ / \ ✰˚* ˚. ★ *˛˚♥♥* ✰。˚ ˚ღ。* ˛˚ ♥♥ 。✰˚* ˚ ★ღ ˚ 。✰• دوستت دارم نفسسسسسسسم
-
♥✿♥ــــــــــــــــــــــــــ♥✿♥ــــــــــــــــــــــــــ♥✿
یکشنبه 3 مهرماه سال 1390 17:56
(۱) تو که میخوانی بدان که هنوز دوستت دارم و به خاطر توست که هنوز مینویسم. روزی که جهان خواست بایستد بگو به گونهای از چرخش بماند که من در نزدیکترین فاصله ازتو مرده باشم. (۲) کسی که من دوستش دارم و خیلی بیشتر از خیلی دوستش دارم هیچ هم مرا نمیخواهد ! خواهش میکنم بلند«نه» نگو «نه» در نگاه تو است «نه» در نماندنت «نه»...
-
نمــی دانــم چه کسـی به امیـــدواری مـن حسادت کرد .
یکشنبه 3 مهرماه سال 1390 03:11
گرچه نباریده بر من ابری ، چشمان من آبستن اشک ، چه کسـی به چشمهای پـر از اشک من حسادت کـرد . تکــرار زندگیـم صداقت بـود ، سادگـی عادت مــن نمـی دانـم چه کسـی به سادگـی مـن حسادت کــرد . هیچ سنگــی از دستـــان مــن بــه ســوی آسمـــان ، هیچ پــرنــده ای را از پـــرواز نـا امیــــد نکـــــرد نمــی دانــم چه کسـی به...
-
ﻣﻬﻢ ﻧﺒﻮد ﭘــــﺮﻳﺪن
یکشنبه 3 مهرماه سال 1390 02:54
ﻗﻔﺲ ﺑﻪ اﻳﻦ ﺑﺰرﮔﻲ ﻛﺎﺷﻜﻲ ﭘﺮﻧﺪه ﺑﻮدم ﻣﻬﻢ ﻧﺒﻮد ﭘــــﺮﻳﺪن ، وﻟـــﻲ ﺑﺮﻧـــﺪه ﺑﻮدم
-
بیا.....
جمعه 1 مهرماه سال 1390 06:39
ای تنها هم آغوش من بیا که احساسم را برایت دست نخورده نگاه داشته ام و جسمم را به لذت بوسه ای نفروخته ام بیا که میخواهم وقتی دستانت را به روی احساسم میگذاری از فرط لذت قطره های اشک بر گونه هایت بدرخشد میخواهم با اشکهایت بر تمام احساسم بوسه زنی میخواهم اشکهایت تمام روحم را خیس کنند،بیا که سالهاست سر به دیوار نهاده ام،...
-
░░░░░░░░░D░O░3░E░T░░░D░A░R░A░M░░░░░░░░░░░░
جمعه 1 مهرماه سال 1390 05:42
سایه ام امشب ز تنهایی مرا همراه نیست /گر در این خلوت بمیرم هیچ کس اگاه نیست من در این دنیا به جز سایه ندارم همدمی/ این رفیق نیمه راهم گاه هست، گاه نیست اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم سکوت را فراموش می کردی تمامی ذرات وجودت، عشق را فریاد می کرد. اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم چشمهایم را می شستی و اشکهایم را با...
-
درحیرتم ازمرام این مردم پست
پنجشنبه 31 شهریورماه سال 1390 01:38
درحیرتم ازمرام این مردم پست این طایفه زنده کش مرده پرست تاهست به ذلت بکشندش به جفا چون مرد به عزت ببرندش به سرودست.....
-
شیشه نازک احساس مرادست نزن!
چهارشنبه 30 شهریورماه سال 1390 06:31
شیشه نازک احساس مرادست نزن!چندشم میشود ازلکه انگشت دروغ...!آنکه میگفت که احساس مرامیفهمد...کوکجارفت که احساس مرا خوب فروخت
-
تنهـــــــــــام
چهارشنبه 30 شهریورماه سال 1390 04:49
تنهایی یعنی وقتی پرســـــــتار گفت : همــــــــراه بیمار... کسی نبود جواب بده ،،،، آهسته گفتم : ببخشید کسی همــــــــراه من نیست ،،، ... ... . . تنهـــــــــــام ---------------------------------------------------------
-
منو ببخش
چهارشنبه 23 شهریورماه سال 1390 02:16
چقدر سخت ومسخره س نتونی اونچه که هستی رو به کسی نشون بدی...حتی یک نفر...خودمومیگم.نه اینکه نخوام...ظرفیت آدم ها کم شده!پیش خودم شرمنده ام ...وقتی جلوی خودم می ایستم از خودم عذرخواهی میکنم که گاهی نمیتونم حرف دلمو اونجوری که هست بزنم...منو ببخش :خودم!
-
"بازی"
شنبه 19 شهریورماه سال 1390 01:13
تو رفتی و نگاهِ من یه دریا دردو غم داره. یکی انگار تویِ سینم گل یاس داره میکاره. بی تو قلب ِجهنم هم مثِ خونه واسم سرده. با اون حالی که تو رفتی محاله "بازی" برگرده. دارم یخ میزنم بی تو تافرصت هست آخه برگرد. تو این سرمایِ تنهایی نمیشه حفظِ ظاهر کرد. جایِ خالیه تو داره همه دنیامو میگیره. بی تو آسونترین کارا...
-
یا تو یا هیچکس
سهشنبه 15 شهریورماه سال 1390 14:15
گفته بودی یا تو یا هیچکس!!! ولی من ساده انگار فراموش کرده بودم که این روزها هیچکس هم برای خودش کسیست، کسی حتی مهم تر از من!!
-
عشقی که هر روز تازه تر نشود
سهشنبه 15 شهریورماه سال 1390 14:01
عشقی که هر روز تازه تر نشود اندک اندک به عادت تبدیل می گردد و رنگ بردگی به خود می گیرد...!
-
" فراموشــــــے "
دوشنبه 14 شهریورماه سال 1390 15:29
یکـــ ساعَتـــ که آفتابـــ بتابد خاطرهـ ی شبــِ بارانــ ـی از یـــاد میرود این استـــ حکایتــِ انسان هآ " فراموشــــــے "
-
تولدم مبــــــــــــــــــــــــــــــــــارک
جمعه 11 شهریورماه سال 1390 22:33
هدایای بسیار ارزشمندم را از عشقم گرفتم... هدایایی که تک تک آن ها برایم ارزش دنیاها را داشت و انصافاْ عالی بودند. اگرچه به گفته خودش دیر شده بود اما این دیر شدن بهانه ای شد تا عشقمان محکم تر و استوارتر از همیشه به راه خویش ادامه دهد. شک و تردید من بر این بود که مبادا خدای ناکرده او حتی ماه تولدم را هم فراموش کرده باشد...
-
عیسی از افکار درون قلب ما با خبر است
یکشنبه 30 مردادماه سال 1390 21:22
عیسی از افکار درون قلب ما با خبر است هیچ چیز از دیدگان او مخفی نمی باشد. ما شاید بتوانیم افکار و نیتهای دل خود را از همسایگان و افراد خانواده و حتی همسرمان مخفی نگاه داریم. ما حتی قدرت داریم که انگیزه های خود را از خویشتن مخفی کرده، خود را فریب دهیم! ولی ما هرگز قادر نخواهیم بود که افکار و تمایلات دل خود را از خدا...
-
وقتی امدی......
شنبه 29 مردادماه سال 1390 19:28
نور دلیل تاریکی بود و سکوت دلیل خلوت ، تنها عشق بی دلیل بود که تو دلیل آن شدی ولی وقتی امدی تاریکی رفت وسکوت شکست وعشق بارور شد خوش امدی عزیز دلم
-
بازی باهــم بودن
جمعه 28 مردادماه سال 1390 22:32
آدمــها کنــارت هستند. تا کـــی؟ تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند. از پیشــت میروند یک روز... کدام روز؟ ...وقتی کســی جایت آمد. دوستــت دارند. تا چه موقع؟ تا موقعی که کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند. میگویــند عاشــقت هســتند برای همیشه. نه... فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام بشود. و این است...
-
عادت کرده ام.....
چهارشنبه 26 مردادماه سال 1390 23:57
از لابه لای همین اشعار عادت کرده ام همیشه نباشی ولی در من نفس بکشی عادت کرده ام.........گاهی......و تنها گاهی سهم کوچکی از روزهایت باشم عادت کرده ام دوستم نداشته باشی من دوستت داشته باشم شاید بگویند حماقت................... من عشق می نویسم
-
دلم برای کسی تنگ است
چهارشنبه 26 مردادماه سال 1390 18:59
دلم برای کسی تنگ است / که آفتاب صداقت را / به میهمانی گل های باغ می آورد / و گیسوان بلندش را / به بادها می داد / و دستهای سپیدش را / به آب می بخشید دلم برای کسی تنگ است / که چشم های قشنگش را / به عمق آبی دریای واژگون می دوخت / و شعر های خوشی چون پرنده های می خواند دلم برای کسی تنگ است / که همچو کودک معصومی / دلش برای...
-
دنیایی که میخواستم و دیگر نمیخواهم ،هرگز
سهشنبه 11 مردادماه سال 1390 21:16
گفتی کوه سر بر افراشته ی خدا حال بشنو ، بگذار من بگویم از دلی که همدمش را تنها در سرانگشتان خسته ای یافت که مینویسند بر روی کاغذی که نمیشنود ولی تنها بستر دلتنگیهای کسی است که صدایش را هیچ کس نشنید بگذار بگویمت چگونه لذت کودکی ام را در هدیه کردن تنها داشته هایم به کسانی میدانستم که از داشتنه من فقط یک چیز میدانستند و...
-
پریسا
جمعه 7 مردادماه سال 1390 04:13
-
«میلاد عشقمون مبارک»
پنجشنبه 6 مردادماه سال 1390 03:53
عمر من دستان پر مهر، دعایش مستجاب می شود؛ پس بگو ، بگو پروردگارا احساس را از ما دریغ مدار و عشق را به ما ارزانی دار، همان گونه که این سالها داشتی... «میلاد عشقمون مبارک مونا ی خوبم » سوداگر رویای منی، شیواگر فکر پریشان منی، قدرت بالندگی عشق منی، تو نقطه عطف احساس منی، من اگر از تو نگویم دستم می خشکد، من اگر با تو...
-
سالگرد عشقمان مبارک مونا ی خوبم
پنجشنبه 6 مردادماه سال 1390 03:49
ای کاش میشد میتوانستم همه ستاره هار ا بچینم ودر جشن معاشقه مان چون نقل ونبات بر سر رویت بریزم ای کاش میشد تمام گلهای روی زمین را بچینم با ان گردنبندی درست کنم تا در سالروز اشناییمان بر گردنت بیندازم سالگرد عشقمان مبارک مونا ی خوبم