دو عاشق دور از هم اما باهم

دوستت دارم تنها بهانه واسه زندگی

دو عاشق دور از هم اما باهم

دوستت دارم تنها بهانه واسه زندگی

سوگند


سوگند

سوگند میخورم به این لحظه زیبا و پر از عشق

که تمام فکر و زندگی ام تو باشی 

نام تو باشد و عشق تو باشد عزیزم

آمدی در قلبم چه زیبا هم آمدی ،

آمدی و مرا دیوانه و عاشق خودت کردی

 پس :

سوگند میخورم که با تو بمانم ، بمانم و عاشق هم بمانم ،

نه مجنون باشم و نه فرهاد

تنها خود خودم باشم ...

سوگند میخورم که اینک که عاشق شدم

با آرامش با تو باشم

بدون هیچ دغدغه و یا دلهره و یا ترسی از عشق ..!

سوگند میخورم که تنها نام مقدس تو را بر زبان بیاورم ..!

به این نام زیبایت قسم که در این سفر دشوار

دستانت را رها نکنم و تو را هر چه

زودتر به سرزمین عشاق برسانم

به آن قبله گاهی که روبروی آن نشسته ای و از خدای خویش

آرزوی مرا داری قسم ،

که به خاطر تو تمام سختی ها و مشکلات را تحمل کنم

و به خاطر تو سالها انتظار

بکشم تا روزی به تو برسم و تو را در آغوش بگیرم .

به آن اشکهای مقدست قسم ،

به آن اشکهایی که روی گونه های نازنینت سرازیر

شده است قسم که هیچگاه حرفی نزنم که قلبت شکسته شود

و کاری نکنم که دلت به درد بیاید و چشمانت خیس شود ..!

عزیزم اینک دستانت را به من بده و بگذار دستانت را محکم

و با تمام وجودم بفشارم و سوگند خویش را برایت یاد کنم


عاشقانه دوستت دارم همسرم ..

نظرات 1 + ارسال نظر
بهزاد منفرد یکشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:03 ق.ظ http://behzad900.blogsky.com

زیبا بود حالا وقعا اینگونه است؟

سلام دوست من ، والا چی‌ بگم، اگه ۱ مسیحی‌ باشم باید این چنین باشد زیرا در انجیل گفته شده همان قدر که مرا دوست میداری همسرت را دوست بدار ......... تا کن که بده ۳ سال ۳ ماهو ۵ روز که سعی‌ کردم این چنین باشه و همیشه به درگاه پدر دعا می‌کنم که از این پس هم اینچنین باشد .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد