دو عاشق دور از هم اما باهم

دوستت دارم تنها بهانه واسه زندگی

دو عاشق دور از هم اما باهم

دوستت دارم تنها بهانه واسه زندگی

پس چه ایرادی داره !

وقتی‌ نگاهم در نگاهت در گیر بود ، این تو بودی که عشق را به من آموختی ،

یادمه این تو بودی که به من آموختی که به عشق احترام بگذارم ،

و این تو بودی که عاشقانه به من آموختی که وفا چیست !

آری این تو بودی که وفای به عهد را آموختی ،

این تو بودی  که به من آموختی تا ا بد به عشق وفادار بمانم ،

این تو بودی که به من آموختی زندگی‌ باید کرد اما آسمانی !

این تو بودی که به من آموختی اشک عشق و نگرانی عاشق چیست !

ممنون هستم از تو  منی  که دل‌ نداشتم و تو عاشقانه دل‌ برایم دادی

و آن را عاشقانه از عشقت پر کردی ،

اما هرچه تعمق می‌کنم به یاد نمی‌آورم که به من آموخته باشی‌

چگونه می‌توان به درد جدایت چیره شوم!

به پاس تمام آن محبتها و عشق چیزی ندارم که فدایت کنم

جز دلی‌ که پره از عشق توست ... پس چه ایرادی داره !

منی‌ که دل‌ نداشتم عشق نداشتم ، همین‌هایی‌ که تو به من دادی را همه را فدای تو کنم مونا ی خوبم .

دوستت دارم احساس من ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد